مهرداد دوم اشکانی با سپاهش از کنار باغ سبزی می گذشت
- اپراتور شماره 1 چاپ و تبلیغات سرویس های طلایی
- 22 مهر 1394
مهرداد دوم اشکانی با سپاهش از کنار باغ سبزی می گذشت
درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
در روزگار قدیم، پادشاهی سنگ بزرگی را که در یک جاده اصلی قرار داد. سپس در گوشهای قایم شد تا ببیند چه کسی آن را از جلوی مسیر بر میدارد. برخی از بازرگانان ثروتمند با کالسکههای خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند.
پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهینها تربیت شده و آماده شکار است اما نمیداند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخهای قرار داده تکان نخورده است.
تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتن تا ببینن چند ساعت دوام میارن، حداکثر زمانی رو که ……
کالین ویلسون که امروز نویسنده ی مشهوری است، وسوسه ی خودکشی را که در شانزده سالگی به او دست داده بود،چنین توصیف می کند:
یکی از مدیران آمریکایی که مدتی برای یک دوره آموزشی به ژاپن رفته بود ، تعریف کرده است که : روزی از خیابانی که چند ماشین در دو طرف آن پارک شده بود می گذشتم. رفتار جوانکی نظرم را جلب کرد. او با جدیت و حرارتی خاص مشغول تمیز کردن یک ماشین بود. بی اختیار […]
هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد
آنها دریافتند که…….
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
روز بزرگداشت مرد شعر و ادب پارسی حافظ شیرازی مبارک
**********
صداي دسته ي زنجيرزن، غمي در من
و شعله مي کشد اکنون جهنمي در من
شب است و از همه سو خيمه مي زند اندوه
که تا بنا شود از نو محرّمي در من