ادراک مغز از رنگ ها رنگها و شیوهای که مغز انسان این رنگها را درک و تحلیل میکند، میتواند سرنوشت تبلیغات شما را رقم بزند. تحقیقات زیادی به اثبات تاثیر رنگ در تبلیغات پرداختهاند. روانشناسی رنگ به این معنی است که چطور رنگها برروی احساسات و رفتار انسانها اثر میگذارند. اینکه ما نسبت به رنگها چه واکنشی نشان دهیم، بسیار زیاد با پیشینهی فرهنگی، تربیت خانوادگی و سلیقه شخصیمان ارتباط دارد. رنگها هم بهطور محسوس و هم بهطور زیرکانه و نامحسوس روی ادراک ما اثر میگذارند. رنگ محصول میتواند به ما این حس را القا کند که آیا این محصول تازه است یا خیر؟ یا حتی میتواند اثربخشی یک دارو را بیشتر کند! برای مثال رنگ آبی برای داروهایی که نقش آرامبخش یا خوابآور دارند، استفاده میشوند تاعلاوه بر اثرگذاری دارویی، ازطریق رنگ هم به شما تلقین کنند که آرامش بیشتری پیدا کردهاید. درنقطهی مقابل، رنگ قرمز برای داروهای انرژیزا جواب میدهد. تمام برندهای مطرح دنیا در طراحی، بستهبندی و وبسایتهایشان بهطور هوشمندانه از تاثیر رنگ در تبلیغات استفاده میکنند. شرکتهایی که بهطور تخصصی روی تبلیغاتشان کار میکنند، وظیفه دارند طوری از رنگها استفاده کنند که با اهداف و چشمانداز شرکت همخوانی داشته باشد. روانشناسی رنگ باید در جهتی به کار گرفته شود که مشتری را ترغیب کند تا عملی را انجام دهد که ما میخواهیم. اگر میخواهید مطمئن شوید تبلیغاتتان در جهت مناسبی حرکت میکند، حتما با چطور همراه باشید. چطور رنگها ما را مجبور به خرید میکنند؟ رنگها ارتباط مستقیمی با تصمیم به خرید مشتریان دارند. رنگ اولین دلیل ۸۵٪ از مشتریان برای انتخاب چیزی است که میخواهند بخرند. ۹۰٪ تصمیمات ناگهانی خرید هم براساس رنگ آن کالا انجام میشود. تحقیقات نشان میدهد که ۴۲٪ از نظری که یک کاربر دربارهی یک وبسایت پیدا میکند، براساس طراحی آن وبسایت است که رنگ هم جزئی از آن است. بهعلاوه، ۵۲٪ از مواقع، طراحی ضعیف و استفادهی نادرست از رنگ باعث میشود کاربر تصمیم بگیرد دیگر به آن سایت سر نزند. تحقیقات روی رفتار مصرفکننده، روابط مشخصی بین تصمیم به خرید مشتری و رنگهایی خاص پیدا کردهاند. شما هم میتوانید هنگام برندسازی از این ارتباطاتِ ثابت شده استقاده کنید. بگذارید یک تقلب به شما برسانیم: رنگهای نارنجی، قرمز، آبی مایل به ارغوانی و مشکی سبب خرید ناگهانی میشوند. رنگ آبی تیره نیز خیال افرادی را که عاشق تخفیفگرفتن و چانهزدن هستند راحت میکند. اگر کالای ما پوشیدنی باشد، رنگهای ملایمتر مثل صورتی، آبی آسمانی یا نشانهای از رز در آن میتواند اثرگذارتر باشد. مشتریان به رنگهایی که در تبلیغات میبینند، واکنش احساسی نشان میدهند. این واکنشهای احساسی از برخی از انتظارات نشأت میگیرد. بخشی از این انتظارات به این دلیل است که مشتری برآورد میکند بین تصویر آن رنگ و برند مذکور چقدر تناسب وجود دارد. برای مثال «مکدونالد» از رنگ قرمز و زرد در لوگوی خود استفاده میکند و مشتریان به مرور زمان این دو رنگ را رنگ فستفودی مقرونبهصرفه درک کردهاند. حال اگر یک رستوران لوکس هم در لوگوی خود از همین دو رنگ استفاده کند، مشتریان احساس دوگانگی و عدمتناسب خواهند کرد. مثالی دیگر در این خصوص میتوان گفت: بستهبندی قهوهای روشن ما را به یاد محصولات ارگانیک میاندازد. حال اگر در بستهبندی چیپس که محصولی غیرسالم است، از همین رنگ استفاده شود، در ذهن مشتری تناسبی ایجاد نمیکند یا فکر کنید یک برند محصولات بهداشتی بانوان، درست زمانی که باید با رنگهای روشن حس پاکیزگی را به مشتری انتقال دهد، بستهبندی خود را مشکی یا قهوهای کند! قهوهای به مخاطب احساس محصولی فاسد شده را میدهد و روی این نوع کالا اصلا جواب نخواهد داد. مغز انسان با استراتژی بقا شرطی شده و برنامهریزی میکند. مغز بهتدریج اینگونه تربیت میشود که رنگهای خاصی را در موقعیتهای خاص ترجیح دهد. برای مثال تحقیقات نشان میدهد که مردان واقعا رنگ موی بلوند را به سایر رنگها ترجیح میدهند. شاید به این دلیل که موی بلوند حس جوانی را انتقال میدهد و مردان بهطور غریزی برای بقا نیاز به خانمی دارند که جوان و باطراوت بوده و قدرت باروری داشته باشد. با همین استدلال، باید بدانید که مردم واقعا به رنگ قرمز، بهخصوص در زمینهی غذا کشش دارند. شاید دلیل آن باشد که در عصر انسانهای اولیه، پیداکردن میوهی قرمز راحتتر بوده، چون بهراحتی نظر را جلب میکرده است.
از ارسال بازخورد شما برای ارتقای کیفیت مطالب سپاسگزاریم 🌹🙏