خطکشی بین نقاشی و گرافیک در روزگاری که با آلیاژی از پسامدرنیسم و دیجیتالیسم ساخته شده، چندان درست به نظر نمیرسد. اما در این نوشتار تلاش شده در ذیل چهار مورد به تفاوت های بنیادی این دو هنر پرداخت
تفاوت اول، هنر و رسانه است. نقاشی عموما زیرمجموعه هنر است که این هنر شدت و ضعف دارد اما گرافیک همیشه هنر نیست. گاهی هم تبدیل به رسانه میشود ؛ مثل وقتی که در خدمت تبلیغات (تجاری، فرهنگی و سیاسی) قرار میگیرد. البته گاهی هم تلفیقی از هنر و رسانه است. درست مثل زمانی که در خدمت رسانهها (چاپی، الکترونیکی، دیجیتالی و سایبر) قرار میگیرد. بطور کلی آنگاه که هنر مطلق است garphic art و وقتی که رسانه و یا تلفیقی از رسانه و هنر است graphic design نامیده میشود. در پستهای بعدی راجع به این موضوع بیشتر خواهم گفت.
تفاوت دوم، برقراری ارتباط را شامل میشود. در مواجهه با نقاشی، وظیفه برقراری ارتباط به عهده مخاطب است و اوست که باید تلاش کند تا با اثر هنرمند نقاش ارتباط برقرار کند. اما در گرافیک برعکس است و وظیفه برقراری ارتباط بر دوش خود اثر گرافیک نهاده شده یعنی اثر گرافیکی، بایستی تلاش کند تا مخاطب را به طرف خودش جذب کند نه اینکه مخاطب زور بزند تا محتوای اثر گرافیک را درک کند. علت ناتوانی بسیاری از آثار گرافیک ناشی از ندانستن همین تفاوت دوم است. البته برای نکته سنجها ممکن است سوال مطرح شود که پس مینیمالیسم در گرافیک یعنی چه ؟ که چون این مبحث طولانی است اجازه دهید در پستهای بعدی در این باره با شما بحث کنم. یک نکته دیگر را هم میتوان گفت؛ برای دیدن آثار یک هنرمند نقاش، این مخاطب است که به گالری و موزه میرود تا آثارش را ببیند. یعنی مخاطب به طرف “اثر” میرود در حالی که در گرافیک، معکوس این اتفاق رخ میدهد و این “اثر” گرافیک است که به طرف مخاطب میرود. شهروندان در حال عبور و مرور از کوچه و خیابان هستند که بیلبردها و پوسترها و . . . به طرفشان میآیند و میخواهند به زور پیامشان را به آنها منتقل کنند.
تفاوت سوم را به شخصی و غیرشخصی بودن این دو اختصاص میدهم. “اثر” نقاشی کاملا شخصی است و گویای حرف و فکر هنرمند نقاش است بدون در نظر گرفتن مخاطب. از این رواست که میگوییم او میتواند چنین تصور کند : خورشید؛ مثلث سبز ، زمین و صحرا ؛ آبی و آسمان؛ قرمز چهارخانه با گلهای درشت صورتی (!!) . ولی در “اثر” گرافیک تقریبا چنین تصوراتی شدنی نیست (بحث تصویرسازی در گرافیک، چیز دیگری است). چرا که گرافیک “شخصی” نیست و میخواهد ارتباط برقرار کند یعنی بایستی مخاطب را در نظر بگیرد. اثری که در طراحی و تولید آن، مخاطب نقشی نداشته باشد نمیتواند “اثر” گرافیکی موفقی باشد.
هنر گرافیک از کلی گویی و فلسفه چینی زیاد پرهیز می کند
تفاوت چهارم را تقریبا همه میدانند. نقاشی تکثیر نمیشود حداقل با هدف تکثیر، ارائه نمیشود. اما گرافیک براساس تکثیر، طراحی و تولید میشود. واضح است که منظور از تکثیر، تمام گونههای آن است (چاپ، فیلمهای اپتیک، فیلمهای مگنت، امواج الکترونیکی و . . . ). آثار تک نسخهای در گرافیک جایگاهی ندارند چرا که هدف برقراری ارتباط را، عملیاتی نمیکنند. متاسفانه بیتوجهی به این مسئله هم باعث شده که این روزها، گرافیک به سمت نمایشگاهی و جشنوارهای شدن پیش برود. پوسترها و جلدهایی که فقط در یک نسخه تکثیر میشوند و به قصد رتبه و جایزه رهسپار جشنوارههای خارجی، یا بر دیوار نگارخانهها و گالریها مینشینند و میخواهند بیان هنرمندانه آن گرافیست ـ نقاش را رخنمایی کنند .
هنر گرافیک از سالها پیش در جهان امروز ما شکل گرفته است, هنری تازه, ساده و آزاد است این هنر که ابتدا در دامان نقاشان اروپایی شکل گرفت و بعدها به صورت رشته ای خاص و نو برای خود مخاطبانی کسب کرد تبدیل به یک هنر بی نظیر شده است در همان دوران بود که مخاطبان , نمایشنامه ها, تئاتر و کتاب ها راهی برای کسب اطلاعات بهتر در مورد اثر دلخواهشان می خواستند و این جا بود که پوستر یا همان اعلان وارد عرصه ی هنر شد تا هنرمندانی با عنان پوستر ساز ظهور کنند. از آن موقع بود که پوستر در جهان همه گیر و فعال شد و کم کم این هنر به زیر شاخه هایی تقسیم شد که در راستای آن هنر بود از آن پس بود که هنرمندان گرافیک از نقاشان و خوشنویسان جدا شدند و رشته ای در هنرهای تجسمی دنیا به وجود آمد که آن راگرافیک نامیدند .
کلمه گرافیک ریشه یونانی دارد و در کل گرافیک به معنای اثری که در کوتاه ترین زمان بیشترین اثر و اطلاع را بربیننده برساند .
هنر گرافیک از کلی گویی و فلسفه چینی زیاد پرهیز می کند .
هنر گرافیک سعی دارد ساده گرایی و اثر گذاری شدید را بسط دهد .
امروزه تمام هنرهای جهان در کمربندی به نام گرافیک قرار می گیرد که به آن احتیاج دارند از پوستر های تبلیغاتی گرفته تا آرم لوگو – پیکتو گرام ها , عنوان بندی فیلم , طراحی صحنه , دکور و … هنر گرافیک وظیفه خود را در مورد این هنرها به خوبی انجام میدهد .
این هنر در ایران هم از سالها پیش فعالیت خودرا آغاز کرده است و رشد کرده و در حال تکامل است .
مرحوم استاد مرتضی ممیز که پدر گرافیک ایران است این راه را برای نسل های آینده باز کرده است .
این هنر از دوران قاجار در ایران بوده است همان اعلان هایی که بر در و دیوارهای شهر دیده می شد .و بیشتر فرمان های دولتی بود , اولین قدم ها در این زمینه بوده است , اما بیشتر این اعلان ها از نظر هنری حرفی برای گفتن نداشت و ارزش هنری هم نداشت ولی به هر حال آغاز این حرکت بود .
گرافیک ایرانی امروزه حرف ها برای گفتن دارد, هنرمندان بزرگ ایران هر کدام خالق سبک هایی در این هنر عظیم هستند.
این هنر از دوران قاجار در ایران بوده است همان اعلان هایی که بر در و دیوارهای شهر دیده می شد .و بیشتر فرمان های دولتی بود , اولین قدم ها در این زمینه بوده است , اما بیشتر این اعلان ها از نظر هنری حرفی برای گفتن نداشت و ارزش هنری هم نداشت ولی به هر حال آغاز این حرکت بود .
تایپوگرافی ایران مرزها را شکسته و صاحب شخصیت شده و بستر های مناسبی برای فعالیت های آینده جوانان فراهم می کنند .
و اینگونه است که گرافیک تنها هنری است که در تمام بعدهای زندگی روزمره نفوذ می کند و انسان را با خود همسو و همراه می کند .تیزرهای تبلیغاتی ,یپوسترها, صفحه آرایی مجلات و کتاب ها, عنوان بندی فیلم ها, تایپو گرافی ها, نشانه های تجاری- دولتی و …. طراحی های دکور , طراحی های صحنه , بروشورها و …
امروزجهان بدون گرافیک غیرقابل تصور است .
جهانی که هر روز در حال پیشرفت و ترقی است .جهانی که هنر را خوب درک می کند .